نمایشگاه

تو فکرمه یه نمایشگاه بزنم
و نقاشی هایی که موقع درس خوندن
کشیدم رو به نمایش بذارم

عکس شناسنامه

هر موقع عکس شناسناممو میبینم
میفهمم این ذات آدمه
که باید قشنگ باشه

شماره دوست دخترم

یه بار شماره دوست دخترمو
دادم به دوستم امتحانش کنه ...
چهارده بهمن عروسیشونه
منم دعوتم
واقعا از جون مایه گذاشت

بچه بودم

آقا وقتی بچه بودم
سرم میخورد به دیوار
برای اینکه گریه نکنم مامانم دیوارو میکشت
سر منم سریع خوب میشد
یه همچین بچه اسکلی بودم

مثلث برمودا

کم کم دارم به این باور میرسم
 که مثلث برمودا
زیر تخت منه ، هرچی میفته زیرش غیب میشه

مراقب

مراقبی که میفهمه داری تقلب میکنی
ولی چیزی بهت نمیگه ،
گلی است از گل های بهشت

ملکه ذهن

من هرچی ملکه ذهنم میشه
پادشاه ذهنم میاد مخشو میزنه
دلیل عدم موفقیتم تو زندگی همینه

پسر هشت ساله

پسره هشت سالشه پست گذاشته :
آیفون شش رو دوست ندارم هنگ میکنه !
من هم سن اون بودم بابام
یه پاک کن واسم خرید بوی توت فرنگی میداد
از خوشحالی خوردمش

تشخیص

بعضی وقتا تشخیص اینکه
گرسنمه یا حوصلم سر رفته
خیلی سخته

یه روز دیگه

کاش بین جمعه و شنبه یه روز دیگه
بذارن ، خیلی سخته یهو
وارد شنبه بشی